مجری «سمت خدا»: ناخواسته وارد تلویزیون شدم/ از ادیان و مذاهب مختلف مخاطب داریم
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۸۶۸۴۵۰
نجم الدین شریعتی مجری برنامه «سمت خدا» گفت: مخاطبان ما فقط مسلمانان شیعه و سنیها نیستند بلکه از ادیان فرق و مذاهب دیگر هم مخاطب داریم حتی از مسیحیان و یهودیان.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نجم الدین شریعتی مجری معروف برنامه سمت خدا با حضور در برنامه «شب نشینی» درباره زندگی کاری، تحصیلی و شخصی خود با عبدالرضا امیراحمدی به گفتگو نشست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بنا بر این گزارش، شریعتی درباره سوابق کاری خود گفت: از دوران نوجوانی گویندگی رادیو و تلویزیون را خیلی دوست داشتم و خیلی هم برای آن تلاش کردم، اما نمیشد و به همین دلیل به سراغ درس و زندگی رفتم و عزمم را برای درس خواندن جزم کردم تا اینکه روزی در محله امامزاده یحیی آقای حسن زاده یکی از کارگردانهای تلویزیون آمده بود تا برای برنامه جدیدش لوکیشن ببیند و وقتی مرا دید، به من پیشنهاد کار داد. اما قلبا تمایلی نداشتم، چون به تلویزیون رفتن را از اهدافم پاک کرده بودم، اما با پیگیریهای فراوان کارگردان، اجرای برنامه «نقطه ب» را پذیرفتم.
وی ادامه داد: پس از آن با برنامه «نیمرخ» همکاری کردم که حالتی دینی داشت و برای نوجوانان ساخته شده بود. بعد از آن چند برنامه برای شبکه سه ساختیم و بعد «زلال احکام» را اجرا کردیم. بسیاری به من میگفتند با این کار شخصیتت جور دیگری شکل میگیرد و این کار را نکن، اما واکنشهایی که از مخاطبان میدیدم به من میگفت که در جایگاه درستی ایستاده ام.
مجری سمت خدا در ادامه به بیان خاطرهای از برنامه زلال احکام پرداخت و اظهارداشت: رئیس جمهور وقت که میرفت سفر استانی از مردم میخواست درخواستهای خود را روی کاغذهایی برای او بنویسند یک روز که از سفر به یکی از ناحیههای صعب العبور کشور رفته بود نامهای را آورد که به آقای ضرغامی داده بود و سلسله وار در سازمان به دست من رسید، در این نامه به جای درخواستهایی که عامه مردم از رئیس جمهور دارند، یکی از مخاطبان از زلال احکام سوالی پرسیده بود. پس از دیدن آن نامه متوجه شدم که این موضوع بار ما رسانه ایها را سنگین میکند. زلال احکام که به بلوغ رسید و یک دوره فقهی را برای مردم گفتیم، جرقه «سمت خدا» شروع شد.
شریعتی تصریح کرد: کسی که قرار است جلوی دوربین برنامه اجرا کند آن هم به صورت مستمر باید توشهای داشته باشد که بتواند خرجش کند و سمت خدا مطالعات و تحقیقاتم را بیشتر کرد. زینب کبری (س) یک عمر توشه اندوخته بود که در حادثه کربلا توانست مثل کوه محکم بایستد.
وی درباره نحوه ارتباط گرفتنش با مخاطب افزود: احساسم این است که با ارتباط مداوم با مخاطب و پیامهایی که بین ما رد و بدل میشود میفهمی جای تو درست است یا نه به همین دلیل ارتباطم را با مخاطب حفظ میکنم. خیل عظیمی از مخاطبان فرهیخته ما خارج از کشور هستند هر برنامهای که بر اساس بررسیها واکنشهای مثبت تری برای آنها از مخاطب دریافت کنیم آن را برجستهتر میکنیم.
مجری سمت خدا خاطرهای دیگر از این برنامه را تعریف کرد و ادامه داد: جمعیت زیادی از کالیفرنیا به ما پیام دادند که خطیب ندارند و برنامه سمت خدا را به عنوان خطیب یک برنامه پخش میکنند و بعد جلسه شان را برگزار میکنند که این بار مرا خیلی سنگین میکرد. اگر ۴۵ دقیقه آنتن تلویزیون در اختیار شرکتهای بازرگانی بود، ارزش گذاریهای کلانی برای آن میشد و ما هم باید به همان اندازه و ارزش مطالعه و بار علمی داشته باشیم تا به مخاطب بدهیم.
شریعتی اظهار داشت: هرچقدر مشکلات معیشتی مردم و سختی هایشان بیشتر شود احساس میکنی بار مسئولیت تو سنگینتر است، چون با دین میتوان عینکی به مردم داد تا بتوانند از کنار سختترین مشکلات گذر کنند.
وی درباره نحوه ارتباط گرفتنش با کارشناسان برنامهها گفت: نشستن با آقای قرائتی در روزهای اول سخت بود، چون ایشان خیلی کم گفتگو میکردند، چون خودشان درسهایی از قرآن را داشتند، اما رفته رفته هم کارشناسان اعتماد پیدا کردند و هم من تا حدودی فهمیدم چطور باید با طرف مقابلم برخورد کنم. خودم را اولین مخاطب حرفهای اساتید میبینم و اول از همه دل میدهم که این خود در تاثیرگذاری نقشی مهم دارد.
مجری سمت خدا تصریح کرد: اجرای سمت خدا خیلی کار سختی است، چون برخی مواقع ممکن است حرفهایی را شنیده باشی، ولی باید مسمتع خوبی باشی. همیشه سعی داشته ام با صداقت با مخاطب ارتباط برقرار کنم، چون مخاطبان فهیمی داریم. در سمت خدا همه معلوماتم را کنار میگذارم و خیلی وقتها خالی الذهن از نظر معلومات دینی اساتید رو به روی آنها مینشینم که با مخاطب یکسان باشم.
شریعتی عنوان کرد: مرتب مخاطبانمان را رصد میکنیم، مخاطبان ما فقط مسلمانان شیعه و سنیها نیستند بلکه از ادیان فرق و مذاهب دیگر هم مخاطب داریم حتی از مسیحیان و یهودیان. نکته این موضوع این است که اگر کسی به مباحث مطرح شده در سمت خدا دل بدهد بدون حب و بغض با فطرت خود همراه شده است. نورانیت سخنان اهل بیت (ع) فطرتهای بیدار را با خود همراه میکند. وقتی مسیحیان در برابر نهج البلاغه زانو میزنند تکلیف مشخص است.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: نجم الدین شریعتی برنامه سمت خدا شبکه سه سیما زلال احکام سمت خدا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۶۸۴۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نور فلسفه و حکمت، روشنیبخش مسیر نصف جهان شدن اصفهان
فلسفه و حکمت، دو نوری هستند که به روشنتر شدت مسیر پیشرفت نصف جهان کمک شایانی کردند و در همین راستا، علما و حکمایی پرورش یافتند که مسیر زندگی و درسهای مکتب آنان، جزئی از هویت اصفهان شدهاند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، برخی معتقدند که با پیشرفت دانش و مادیگرایی، دیگر فلسفه و حکمت، مخصوصاً از نوع اسلامی، کارایی ندارد در حالی که تعالیم آن، باغ بزرگی است که درخت علوم مختلف در آن ریشه زده و به ثمر مینشیند.
از خوشبختی اصفهانیهاست که علما در این شهر نمیمیرند بلکه با گذشت صدها سال، همچنان نام و یادشان زنده است و تعالیمشان، راهگشای حقیقت جویان است؛ آنچنان که تخت فولاد بهعنوان یک قبرستان، توانسته زندهترین انسانهای تاریخ را در آغوش خاک خود جای دهد و بر همین اساس علی کرباسیزاده، مدیر خانه حکمت اصفهان اظهار میکند: نگاه به زیست و زندگی حکماً و فیلسوفان در اصفهان، موضوع مهمی است و اگر بخواهم به دوران صفویه که موجب تشکیل مکتب اصفهان شد اشاره کنم، زندگانی میرفندرسکی میرداماد و به ویژه نحوه زیست شیخ بهایی میتواند به این موضوع کمک کند.
وی میافزاید: میتوان گفت جامعیتی که علمای ما در آن زمان و چه در زمینههای فلسفه، عرفان و کلام و چه در موضوعات فقه و تفسیر و حدیث، باعث شد حوزه علمیه اصفهان یک حوزه بسیار درخشان در تاریخ و تمدن ایران شود و تأثیری که بر زندگی مردم اصفهان و بقیه شهرها گذاشت، این بود که توانستند تعادلی بین جنبههای مختلف تن و جسم با روح و نفس برقرار کنند به ویژه اینکه در حکمت موضوعی داریم که چگونه بین اعضای مختلف بدن و روح انسان، تعادل برقرار کنیم؛ همچنین تأثیر حکماً و فیلسوفان، طوری بوده که توانستند پیدا و ناپیدا در زندگی همه مردم تأثیر مثبت بگذارند.
مکتب اصفهان، دلیلی بر ادامهدار بودن فلسفه اسلامیمدیر خانه حکمت اصفهان ادامه میدهد: درخصوص راز پویایی و ماندگاری حکمت، زیست حکمای ما در اصفهان و تلاش آنها برای کمک به رفع تعارضاتی که در هر زمان در فرهنگ به وجود میآمد، قابل توجه است، مثلاً از میرداماد تا میرفندرسکی تا آقاحسین خوانساری، جهانگیر خان قشقایی و حاج آقا رحیم ارباب که هرکدام با نوعی از این تعارضات رو به رو میشدند و تلاش میکردند از یک طرف با علما و دانشمندانی که در علوم ظاهری کار میکردند و از طرف دیگر با حاکمان و حکومتیان، طوری تعامل کنند که با حمایت دولت مردان، مکاتب فلسفی و حکمتی زنده بماند و بهترین نشانه آن در ایران، مکتب اصفهان برای کسانی است که فکر میکنند دیگر فلسفه اسلامی در کار نیست.
کرباسیزاده خاطر نشان میکند: بحث تلاقی ادیان در حوزه مکتب فلسفی اصفهان هم اتفاق افتاده که محل تلاقی اشراق، عرفان، حکمت و کلام است؛ یکی از دلایل پویایی تاریخ فلسفه حکمت در ایران و اصفهان این است که دل و عقل به یک نقطه مشترک برسند و بهترین نمونه آن شیخ بهایی است که چه در اشعار او چه کتابهایش، هدف نهایی دل و عقل را یکی میبیند؛ در واقع روحی که در آثار معماری اصفهان و یا در مشهد وجود دارد و شیخ بهایی در بنای آنها دارای تأثیر مستقیم است، به دنبال وحدتی بین دانشها میگردد و میداند نقطه اشتراک همه آنها عرفان و اشراق است.
وی با بیان کتاب اینکه رساله صناعیه از میرفندرسکی که از حیث موضوع در کل تاریخ تفکر، بی نظیر است و قبل و بعد آن هیچکدام از حکماً، مستقیماً به بحث صنعت، هنر و پیشه و فن، نپرداختند، میگوید: میرفندرسکی معتقد است که پیشه، یک امر الهی است و هرکس برای پیشهای زاده شده، که از نبوت و امامت، شروع و به طبقات پایینتر میرسد؛ در واقع میگوید رابطه صنعت با زندگی انسان، مانند رابطه بدن اجزای بدن و روح است؛ مردم اصفهان باید قدر خود را بدانند زیرا در شهری زندگی میکنند که هر دوره آن، افتخارآمیز است و پایتخت حکومتهای مختلف بوده، طوری که بزرگترین متدینان به هر دینی در این شهر به دنیا آمدند و یا تربیت شدند که این موضوع از آثار به جا مانده، پیداست؛ بیهوده نیست که وقتی شاه اسماعیل به اصفهان آمد و متوجه مدارس متعدد علمی و رفت و آمد دانشجویان و طلاب شد، گفت اگر از این جنگ آخر، جان سالم به در ببرم، اینجا پایتخت قرار میدهم که این کار توسط شاه عباس کبیر انجام شد و امروز با چنین پیشینه درخشانی به مراتب جلوتر افرادی هستیم که دارای چنین هویتی نیستند.
ایرانی که میراثدار باستان و اسلام استعلیرضا فرهنگ، محقق و پژوهشگر حوزه ادیان نیز اظهار میکند: امروزه در ایران میراث دار دو فرهنگ عمیق هستیم، یکی از آنها، فرهنگی است که از ایران باستان و دیگری از اسلام به ما رسیده است؛ کوروش کبیر شخصیتی بود که اولین امپراتوری چند ملیتی و چند دینی را پایه گذاری و آشتی و همزیستی بین ادیان را ایجاد کرده است، شخصیت کوروش به نحوی است که در کتاب مقدس یهودیان، او را مسیح خدای یهود معرفی کردند و هم از استوانه کوروشی که در بابل به جا مانده، کوروش میگوید که من را خدای بابل صدا زد تا دین را اینجا اصلاح کنم؛ در قرآن به اعتبار مفسرینی مثل علامه طباطبایی، ذکر ذوالقرنین اشاره به کوروش دارد؛ جالب اینجاست که امروز نمیدانیم دین خود کوروش چه بودهاست زیرا با هر دینی متناسب با همان دین برخورد میکرده و به همین روش توانسته امپراتوری پایداری ایجاد کند که صدها سال استوار بماند.
وی میافزاید: در اواخر ساسانی، انحصارگرایی دینی رخ میدهد که منجر به ضعف این امپراتوری و از هم گسیختگی آن میشود و اسلام این دیدگاه را دوباره احیا میکند؛ قرآن از بین تمامی کتب مقدس به طور خاص تری به تفضیل، تفسیر و تأیید ادیان دیگر پرداختهاست؛ در آیات ۴۴ تا ۴۸ صورت مائده دستور قرآن به سه دین یهودیت و مسیحیت و مسلمان این است که با یک دیگر درگیر نشوید بلکه در نیکیها از هم سبقت بگیرید، در حالی که متأسفانه امروزه شاهد جنگ بین ادیان مختلف هستیم و شاید این الگوی زیبا بتواند یک راهنما برای همزیستی ادیان متفاوت باشد.
فرهنگ ادامه میدهد: اولین کسی که تاکید بر همزیستی دارد ابوریحان بیرونی است که کتاب ماللهند را مینویسد؛ در آن زمان، دید مردم این بود که هندوها بت پرستند درحالی که ابوریحان، به عنوان یک مسلمان مقید، از آنها دفاع میکند و آنها موحد میداند؛ میرفندرسکی که خانه حکمت در کنار مزار اوست، بیش از ۱۰ سفر به هند داشته و کتاب «جوگ باسشت» که کتاب مهمی برای آنهاست، به فارسی ترجمه کرده و تحقیقات زیادی در این حوزه داشته است.
اصفهان موزهای است که تمام ادیان را در خود جای داده استوی خاطر نشان میکند: هاتف اصفهانی که ترجیع بند آن شاهکار ادبیات ایران است، بخش اول با آئین زرتشت شروع میکند و آن را به حق و یکتا پرست میداند؛ در بخش دوم به مسیحت اشاره میکند و دوباره به همان موضوع میپردازد؛ جالب اینجاست که هاتف در زمانی میزیسته که تقریباً دیدگاه تعصب آمیزی نسبت به علما وجود داشتهاست و با این حال، به طور تمام قد از ادیان مختلف دفاع میکند.
محقق و پژوهشگر حوزه ادیان با بیان اینکه بعد اسلام اصفهان حدود ۴۰۰ سال، پایتخت بوده و به نوعی، زبده فرهنگ تمدن ایرانی اسلامی است، میگوید: اصفهان، هنوز هم موزهای است که تمام ادیان را در خود دارد و هیچ گاه شاهد درگیری بین آنها نبودهایم؛ در واقع با روی باز، روابط خیلی خوبی در تمامی حوزهها بین این افراد وجود دارد.
وی بیان میکند: شرایط امروز جهان شرایط خاصی است و در طول تاریخ چنین شرایطی را نداشتیم، رشد علم و فناوری، کاملاً بر رفاه انسان متمرکز است و با خودش نوعی انسانگرایی آورده که این دو به تدریج باعث شده انسان امروزی از متافیزیک و حوزه روح جدا شود و روز به روز، بیشتر شاهد دین گریزی و دین ستیزی باشیم، این الگوی جهان مدرن، سکولاریسم است یعنی بی تفاوتی به ادیان در حالی که کوروش و قرآن اینطور برخورد نمیکنند و اتفاقاً ادیان را تشویق میکند که در حوزه خود فعالتر باشند؛ در مقابل، برخی دین گرایان به افراط گراییدند و حتی به مبارزههای تسلیحاتی مثل داعش و صهیونیسم روی میآورند.
محقق و پژوهشگر حوزه ادیان با اشاره به اینکه باید راه تعادل را در پیش بگیریم و الگوی موفقی داریم که هزاران سال جواب دادهاست، اظهار میکند: از نمونههای همکاری که بین ادیان در اصفهان وجود دارد میتوان گفت اولین بار، صنایع چاپ و تجارت ابریشم را ارامنه به اصفهان آوردند و دانشهای یهودیان در مسائل مختلف مورد استفاده قرار گرفتهاست؛ زرتشتیان، مفاهیم حکمتی را به از پیش از اسلام به پس از آن منتقل کردند، مانند کتاب ابنمسکویه که به خرد و حکمت ایران باستان میپردازد و این همکاری باعث درخشش شده است؛ بزرگمهر حکیم میگوید که همه چیز را همگان دانند و کسی که انحصارگرا شود و تعصب بورزد، موقعیتهای خود را از دست میدهند.
به گزارش ایمنا، مکتب فلسفی اصفهان مکتبی که اعتقاد به جمع فلسفه با دین داشت و در بستر اندیشه شیعی در دوره صفویه شکل گرفت و نقش بهسزایی در فلسفه اسلامی داشت؛ این مکتب را همچنین دوره نوزایی فلسفه ایران نامیدند که متأثر از فلسفه مشاء، فلسفه اشراق، عرفان و اصول عقاید شیعه بود و نکته قابل توجه آن است که تمامی فیلسوفان مکتب اصفهان شیعه دوازده امامی هستند و بیشترشان درصدد تطبیق مطالب فلسفی با معارف شیعی برآمدهاند؛ بر این اساس باید گفت که اصفهان نه تنها در هنر و معماری بلکه در علوم دینی و اندیشه نیز سرآمدی میان دیگر نقاط بوده و یکی از مهمترین مصادیق آن که امروزه نیز بهطور عینی مشهود است، همزیستی ادیان در این شهر و استان است.